منقول . [ م َ] (ع ص ) نقل کرده شده و جابجاکرده شده . (ناظم الاطباء).جابجاگردیده . از جایی به جایی برده شده . || نقل شده و حکایت شده و خبرداده...
(جابجا شده چیز یا سخن). همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ویهزیک vihzik (مانوی: vihez با پسوند پهلوی یک).*** فانکو آدینات 09163657861
این واژه تازى (اربى) است و سپارش مى شود بجاى از واژه هاى بَریک Barik (پهلوى: بُرده شده ، بُردنى) و درمعناى دیگر از گفتیک-گفتگ-گوییک Goftik-Goftag-guyi...
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ناویهزیک nāvihzik (نا با مانوی vihez با پسوند پهلوی یک).*** فانکو آدینات 09163657861
اسم منقول . [ اِ م ِ م َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء منقوله شود.
اموالِ مَنقول. (امور حقوقی) هر یک از اموال یک شخص که قابل نَقل (حرکت، جابجائی) است. بر این اساس، میز تحریر یک شخص جزو «اموالِ منقول» وی می باشد، ولی م...
منغول . [م ُ ] (اِخ ) مغول : چون لشکر منغول به لب آب ترمد... سلطان محمد خوارزمشاه هزیمت کرد و لشکر سیستان بجمله کشته شدند و این بود به ...