اجازه ویرایش برای همه اعضا

امیر

نویسه گردانی: ʼMYR
این واژه از اساس پارسى ست و همانندى آن با واژه ى امیر در گویش تازى اتفاقى ست. واژه ى " میر" Mir در دوران ساسانیان بسیار به کار رفته مانند میرِ خراسان و مانند آن که منظور والى و فرمانرواى محلى ست. به شوهر در پارسى پهلوى " میرک Mirak " (پهلوى: شوهر ، زوج)
نیز گفته مى شود که به معناى رئیس و مدیر خانواده است. واژه امیر Amir نیز در پهلوى از ترکیب اَ (پیشوندِ نفى) + میر (از مُردن) ساخته شده به معناى نامیرا ، شخصى که هرگز نمى میرد ، که از تمجیدهاى رایج درباره فرمانروایان بوده است. پس واژه امیر پارسى ست و جمع بستن
آن به شکل xاُمراءx درست نیست و نکوهیده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
امیر امیران . [ اَ رِ اَ ] (اِخ ) لقب عمربن محمد نصرةالدین اتابک پهلوان از سلجوقیان . (از اخبار الدولة السلجوقیه ) و لقب جستان ابراهیم از ملوک...
امیر باسکه میر (بایسنقربیگ چمشگزک) امیرالامرای کردهای ملکشاهی چمشگزک و جد طوایف گرزدین وند ایل ملکشاهی (طوایف خمیس، رستم بیگ/روسگه، کاظم بیگ، نظربیگ/ن...
آل امیر. [ ل ِ اَ ] (اِخ ) نام تیره ای از طایفه ٔ بکش از قبایل ممسنی .
امیر حج . [ اَ رِ ح َج ج ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سردار پیشوای حاجیان . (آنندراج ). ملک الحاج . رئیس کاروان حج . رجوع به امیرحاج و امیرالحج ...
امیر حرس . [ اَ رِ ح َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رئیس نگهبانان . در دوره ٔ غزنویان چنانکه از تاریخ بیهقی برمی آید شخصی بوده که نگهبانان ...
امیر داد. [ اَ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کسی که اجرای اوامر شاه در روز مظالم و یا تصدی امور مظالم بعهده ٔ او بود. (فرهنگ فارسی معین ). رئ...
امیر رضی . [ اَ رِ رَ ] (اِخ ) لقب نوح بن منصور، پادشاه سامانی بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 364). و رجوع به نوح ... شود.
امیر شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) امارة. (تاج المصادربیهقی ). فرمانروا شدن . رجوع به امیر و امارت شود.
امیر عرب . [ اَ رِ ع َ رَ ] (اِخ )کنایه از رسول اکرم (ص ) است . (از یادداشت مؤلف ).
امیر علی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) از مشایخ . او راست : اسرارالنقطة و شرحی بر فصوص الحکمه ، بسال 786 هَ .ق ./ 1384 م . درگذشته . (از لغات تاریخیه و جغرا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۴ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
امیر
۱۳۹۷/۰۵/۰۳
0
0

با سلام، برای کلمه امیر یکی از معانی ذکر شده شخصی که هرگز نمی‌میرد می‌باشد. آیا منبعی در دست می‌باشد در این راستا؟ با تشکر


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.