اجازه ویرایش برای همه اعضا

امیر

نویسه گردانی: ʼMYR
این واژه از اساس پارسى ست و همانندى آن با واژه ى امیر در گویش تازى اتفاقى ست. واژه ى " میر" Mir در دوران ساسانیان بسیار به کار رفته مانند میرِ خراسان و مانند آن که منظور والى و فرمانرواى محلى ست. به شوهر در پارسى پهلوى " میرک Mirak " (پهلوى: شوهر ، زوج)
نیز گفته مى شود که به معناى رئیس و مدیر خانواده است. واژه امیر Amir نیز در پهلوى از ترکیب اَ (پیشوندِ نفى) + میر (از مُردن) ساخته شده به معناى نامیرا ، شخصى که هرگز نمى میرد ، که از تمجیدهاى رایج درباره فرمانروایان بوده است. پس واژه امیر پارسى ست و جمع بستن
آن به شکل xاُمراءx درست نیست و نکوهیده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
امیر منج . [ اَ رِ م ُ ] ۞ (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاه زنبوران . یعسوب . (زمخشری ).
خان امیر. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 16 هزارگزی خاور چقلوندی و 9 هزارگزی جنوب خاوری راه ...
فرمانده ، امیر به ستوه آمده- بزرگ و حاکم از جد پسر بزرگ حضرت نوح که در کشتی نوح ماند و جان سالم به در برد. سام پهلوان ایرانی
لرد امیر. [ ل َ دِ اَ ] (اِخ ) نام میدانی است در هرمز. (برهان ).
امیر نجف . [ اَ رِ ن َ ج َ ] (اِخ ) علی بن ابیطالب (ع ). (ازحبیب السیر چ خیام ج 1 ص 538). رجوع به علی ... شود.
امیر نحل . [ اَ رِ ن َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاه مگس . || (اِخ ) لقب علی بن ابی طالب (ع ). رجوع به امیرالنحل شود.
بند امیر.[ ب َ دِ اَ ] (اِخ ) بندی است در حوالی شیراز که درزمان عضدالدوله دیلمی امیر نام شخصی به امر او ساخت و بعضی گویند مرد مسافری امیر...
بند امیر. [ ب َ دِ اَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان کربال که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است . دارای 1160 تن سکنه است . در این قصبه سد و ...
بند امیر. [ ب َ دِ اَ ] (اِخ ) دهی از بخش خرقان شهرستان ساوه که 486 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
تاج امیر. [ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان خاده بخش دلفان شهرستان خرم آباد. 15 هزارگزی جنوب خاوری نورآباد 15 هزارگزی جنوب خاوری راه خرم آباد ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۴ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
امیر
۱۳۹۷/۰۵/۰۳
0
0

با سلام، برای کلمه امیر یکی از معانی ذکر شده شخصی که هرگز نمی‌میرد می‌باشد. آیا منبعی در دست می‌باشد در این راستا؟ با تشکر


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.