تقطیر
نویسه گردانی:
TQṬYR
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژوهش، ژوهیدن (دری)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تقطیر. [ ت َ ] (ع مص ) چکانیدن . (زوزنی ) (دهار). چکانیدن و قطره قطره چکانیدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). استقطار آب دارو با قرع ...
تقطیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ژوشیدن و عمل تقطیر اجرا کردن . (ناظم الاطباء). بدست آوردن مایع از بخار چیزی . رجوع به تقطیر شود.
تقتیر. [ ت َ ] (ع مص ) نفقه را بر عیال تنگ گرفتن .و قوت روزگار دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفقه را بر عیال تنگ کردن و قوت روز گذ...