اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آشا

نویسه گردانی: ʼAŠA
آشا. (پسوند)در بعض فرهنگها و ازجمله شرفنامه بدان معنی مثل و مانند و نظایر آن داده اند، و ظاهراً مصحف آسا باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
(اوستایی) شاد ـ خوشحال کردن
خردِ مقدس ؛ خردِ نیکو ؛ راستی ؛ درستی. قانونِ حاکم بر آفرینش ؛ اینکه درستی و راستی و نیکی به تکامل جهان کمک می کند. یکی از صفاتِ آفریدگار در دینِ زرتش...
عشا. [ع َ ] (ع مص ) شبکور گردیدن و ضعیف شدن بینائی . (از ناظم الاطباء). ضعیف شدن بینائی در شب و روز، و گویند نابینا شدن ، و گویند بینا بودن ...
عشا. [ ع َ ] (ع اِ) شب کوری ، و یا عام است . (منتهی الارب ). شب کوری . (غیاث اللغات ). سوء بصر در شب و در روز، و گویند دیدن در روز و ندیدن در ش...
عشا. [ ع َ ] (از ع ، اِ) عَشاء. طعامی که بشب خورند. (غیاث اللغات ). غذای شب : یکی تحریمه ٔ عِشا بسته و دیگری منتظر عَشا نشسته . (گلستان سعد...
عشا. [ ع ِ ] (از ع ، اِ) عِشاء. شبانگاه . (زمخشری ). تاریکی شب که وقت نماز شب است . (غیاث اللغات ) : یکی تحریمه ٔ عِشا بسته و دیگری منتظر عَ...
عشاء. [ ع َ ] (ع اِ) طعام شبانگاهی . (منتهی الارب ). طعام شبانگاه . (دهار). شام ، و غذا که به شب خورند. (یادداشت مؤلف ). طعام شب ، در مقابل ...
عشاء. [ ع ِ ] (ع اِ) اول تاریکی شبانگاه که مابین مغرب و عتمة باشد.و یا از زوال آفتاب تا طلوع فجر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شبانگاه...
اشاء. [ اَ ] (ع اِ) خرمابنان ریزه . اشاءة، یکی . (منتهی الارب ) ۞ .
اشاء. [اِ ] (اِخ ) نام کوهی و وادیی است . (منتهی الارب ) .
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.