آباده
نویسه گردانی:
ʼABADH
آباده . [ دَ ] (اِخ ) سه محل است در فارس . یکی شهرستان آباده که مشتمل بر هفت بخش یا بلوک است . آباده ٔ اقلید، مرغاب ، مرودشت ، مایین ، رامجرد، بیضاء و ایرج . دیگر مرکز آباده ٔ اقلید و آن شهرکی است در راه اصفهان و شیراز میان جنّت آباد و خان درویش ، فاصله ٔ آن تا تهران 617700 گز و تا شیراز 44 فرسخ است . پستخانه و تلگرافخانه دارد، جمعیت آن 5000 تن و منبت کاری و گیوه ٔ آن بخوبی معروف است . دیگر مرکز آباده ٔ طشک و آن قصبه ای است در مشرق شیراز بفاصله ٔ 23 فرسخ و دارای 250 خانوار.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
آباده ٔ طشک . [ دَ ی ِ طِ ش َ ] (اِخ ) بخشی از ولایات خمسه ٔ فارس است ، و آن را به مناسبت یکی از قرای آن که طشک نام دارد آباده ٔ طشک خوان...
قلعه ٔ آباده . [ ق َ ع َ ی ِ دِ ] (اِخ ) این قلعه در آباده واقع است . (جغرافیای غرب ایران ). در استواری کمتر از دیگر قلاع است و در مساحت کوچک...
آباده ٔ اقلید. [ دَ ی ِ اِ ] (اِخ ) بخشی از شهرستان آباده است و آن را به مناسبت یکی از قرای آن که اقلید نام دارد آباده ٔ اقلید خوانند تا ا...
آباده ٔ زرتشت . [ دَ ی ِ زَ ت ُ ] (اِخ ) نام یکی از چهار محله ٔ نیریز از شهرهای فارس .
لشنی آباده ای . [ ل َ ش َ دِ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقائی ایران مرکب از400 خانوار که در همراه عمله سکونت دارند. (از جغرافیای سیاسی کیه...
اباده . [ اِ دَ ] (ع مص ) رجوع به ابادت شود.
عبادة. [ ع ِ دَ ] (ع مص ) عبادت . پرستش و بندگی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || قولهم عبدت ُ به اوذیه ؛ یعنی ورغلانیده...
عبادة. [ ع ُ دَ ] (اِخ ) ابن صامت بن قیس الانصاری الخزرجی ، مکنی به ابوالولید. از صحابه بود و در بیعت عقبه و فتح مصر و دیگر جنگها حاضر بود. ا...
عبادة. [ ع َ دَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ معروف به ابن ماء السماء. پیشوای شاعران دولت عامریه ٔ اندلس بود وی همان است که توشیحات را پایه گذاشت و...
عبادة. [ ع ُ دَ ] (اِخ ) ابن عُقیل بن کعب بن عامربن صعصعة. از مردم هوازن و از عدنان و جدی جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ). و رجوع به معجم ...