اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آبله نشان

نویسه گردانی: ʼABLH NŠAN
آبله نشان . [ ب ِ ل َ / ل ِ ن ِ ] (ص مرکب ) آنکه فرورفتگی ها از اثر آبله بر بشره دارد. آبله دار. مجدر: سلطان سنجر گندم گون آبله نشان بود. (راحةالصدور راوندی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
آبله نشان شدن . [ ب ِ ل َ / ل ِ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نشان آبله و مانند آن بر بشره پیدا آمدن . مجدر شدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.