اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آتش خوار

نویسه گردانی: ʼATŠ ḴWAR
آتش خوار. [ ت َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) آتش خواره . شترمرغ . نعامه . ۞ ظلیم . اشترمرغ . || (نف مرکب ) مجازاً، سخت ستمکار :
ببَرَد آب عالم ابرار
مدحت پادشاه آتش خوار.

سنائی .


در بعض فرهنگها معنی سمندر نیز به این کلمه داده و دو بیت ذیل را شاهد آورده اند :
خسرو است و سوز دل وز ذوق عالم بیخبر
مرغ آتش خواره کی لذت شناسد دانه را.

امیرخسرو دهلوی .


مرغ آتش خواره جز اخگر نخواهد دانه را.

عرفی .


و این سهوی است ، چه سمندر مرغ نیست و مراد این دو شاعر از مرغ آتش خوار وآتش خواره همان نعامه و ظلیم است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.