اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آدام

نویسه گردانی: ʼADʼM
آدام . (ع اِ) ج ِ اِدام و اَدیم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ادام . [ اُ ] (اِخ ) محمودبن عمر گوید وادیی است بتهامه که برسوی آن از آن هذیل و فروسوی ازآن کنانه است و سیدعلی علوی گفته است ادام بک...
ادعم . [ اَ ع َ ] (ع ص ) اسبی که در سینه یا در سر سینه ٔ آن سپیدی بود.
ادام البیت . [ اِ مُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) سرکه . خَل ّ. سته . سِک .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.