اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آده

نویسه گردانی: ʼADH
آده . [ دَ / دِ ] (اِ)چوب بلند افقی که دو سر آن بر دو چوب افراشته و عمودی استوار کنند تا کبوتران و دیگر پرندگان بر آن نشینند. و آن را اَده بفتح همزه نیز گویند :
فلک چو برج کبوتر کبوتران چو نجوم
میان برج خط استواست چون آده .

سنجری .


در صورتی که در بیت تصحیف و تحریفی نباشد چنان می نماید که آده چوبی است از یک سو بیک سوی دیگر برج کبوتر یا کبوترخان کشیده .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عادة. [ دَ ] (ع اِ) خوی . (منتهی الارب ). آنچه جایگیر شود در نفوس از امور متکرر وپسندیده ٔ طبعهای سلیم . (اقرب الموارد). || (اصطلاح فقهی ) حیض...
عده بودن. (اصطلاح فِقه اسلامی) عده دار بودن زن. زنی که در حال عده است (یا در عده است) شرعاً مجاز به ازدواج جدید نمی باشد. در صورت طلاق، مدت عده معمولا...
اده بالی . [ ] (اِخ ) یکی از پیشوایان و رؤسای علما و مشایخ عثمانی . مولد او قره مان . او پس از فراگرفتن مقدمات علوم بشام رحلت کرد و از عل...
ذات عادة مستقرة. [ ت ُ دَ تِن ْ م ُ ت َ ق ِر رَ ] (ع ص مرکب ) زن که ایام عادت او همه ماهه منظم باشد.
ذات عادة مضطربة. [ ت ُ دَ تِن ْ م ُ طَ رِ ب َ ] (ع ص مرکب ) زن که روزهای بی نمازی وی درهر ماهی بگونه ٔ دیگر بود یعنی مرتب و منتظم نبود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.