اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آردی روغن

نویسه گردانی: ʼARDY RWḠN
آردی روغن . [ رَ / رُو غ َ ] (اِ مرکب )حلوای آردی . حلوا که از آرد گندم کنند :
آردی روغن و حلوای برنجی وزلیب
مرد کاری چو بچنگال زنی اول بار.

بسحاق اطعمه .


آردی روغن برم لال آمده ست
نام من از غیب چنگال آمده ست .

بسحاق اطعمه .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.