گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آرن نویسه گردانی: ʼARN آرن .[ رَ ] (اِ) بندگاه میان ساعد و بازو از برون سوی یعنی جانب وحشی . آرنج . وارن . رونکک . مرفق : زمانی دست کرده جفت رخسارزمانی جفت زانوکرده آرن .آغاجی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی ارن تس ارن تس . [ اُ رُ ت ِ ] (اِخ ) ۞ والی ارمنستان بزمان اومن . (ایران باستان ص 2013). ارن تس ارن تس . [ اُ رُ ت ِ ] (اِخ ) (رود و وادی ...) رجوع به ارن تاس و ایران باستان ص 2061 و 2064 و 2096 و 2110 و 2112 و 2335 و 2342 شود. ارن تس ارن تس . [ اُ رُ ت ِ ] (اِخ ) نام کوه الوند بیونانی که در اوستایی ائورونت باشد. (ایران باستان ص 178). ارن تاس ارن تاس . [ اُ رُ ](اِخ ) ۞ یکی از افراد خاندان هخامنشی و یکی از بهترین سرداران ایران بزمان اردشیر دوم هخامنشی . وی در جنگ کوروش صغیر با... ارن تاس ارن تاس . [ اُ رُ ] (اِخ ) ۞ (رود...) نام رودی در سوریّه که آنتیگون شهری در کنار آن بنا کرد و نام آنرا آنتی گونیا ۞ نهاد. (ایران باستان ... ارن کوی ارن کوی . [ اَ رَ ک َ ] (اِخ ) قریه ای است در نزدیکی استانبول در جهت آناطولی و در پنج هزارگزی جنوب شرقی قاضی کوی و به اعتبار قدمت و نوی ب... ارن کوی ارن کوی . [ اَ رَ ک َ ] (اِخ ) قصبه ای کوچک در سنجاق و قضای بیغا در قرب 15 هزارگزی جنوب غربی آن و تقریباً در نیمساعته راه ساحل دریا واقع ش... ارن تبات ارن تبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) مؤسس خاندان پادشاهان پُنت (بنطس ). (ایران باستان ص 2148). و رجوع به ارن توبات شود. ارن توبات ارن توبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) ۞ پدر مهرداد پدر آری ُبرزن معاصر اردشیر دوم هخامنشی . (ایران باستان ص 1147). ارن توبات ارن توبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) حاکم شهر هالیکارناس بزمان داریوش سوم و مدافع آن در برابر اسکندر. (ایران باستان ص 1274 و 1275 و 1379). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. ناشناس ۱۳۹۵/۰۲/۰۸ 1 26 سلام ایا اسم آرن برای پسر مناسب است و به چه معناست محبوبه ۱۳۹۶/۰۷/۱۶ 0 8 آیا آرن اسم است برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود