اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آرن

نویسه گردانی: ʼARN
آرن . [ رُ ] (یونانی ، اِ) ۞ گیاهی است که آن را لوف گویند. قسم بزرگ آن لوف الکبیر و شجرةالتنین و آرن مطلق ، و قسم کوچک آن لوف الصغیر و خبزالقرود و آذان الفیل و پیلگوش و فیلغوش و فیلگوش و فیلجوش و رجل العجل ، و قسم دیگر آن لوف الحیه و دراقیطون ۞ و لوف مستطیل ، و قسم چهارم آن لوف الجعدة، و قسم پنجم آن قلقاس ۞ نامیده میشود. و رجوع به آرن صارن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ارن تس . [ اُ رُ ت ِ ] (اِخ ) ۞ والی ارمنستان بزمان اومن . (ایران باستان ص 2013).
ارن تس . [ اُ رُ ت ِ ] (اِخ ) (رود و وادی ...) رجوع به ارن تاس و ایران باستان ص 2061 و 2064 و 2096 و 2110 و 2112 و 2335 و 2342 شود.
ارن تس . [ اُ رُ ت ِ ] (اِخ ) نام کوه الوند بیونانی که در اوستایی ائورونت باشد. (ایران باستان ص 178).
ارن تاس . [ اُ رُ ](اِخ ) ۞ یکی از افراد خاندان هخامنشی و یکی از بهترین سرداران ایران بزمان اردشیر دوم هخامنشی . وی در جنگ کوروش صغیر با...
ارن تاس . [ اُ رُ ] (اِخ ) ۞ (رود...) نام رودی در سوریّه که آنتیگون شهری در کنار آن بنا کرد و نام آنرا آنتی گونیا ۞ نهاد. (ایران باستان ...
ارن کوی . [ اَ رَ ک َ ] (اِخ ) قریه ای است در نزدیکی استانبول در جهت آناطولی و در پنج هزارگزی جنوب شرقی قاضی کوی و به اعتبار قدمت و نوی ب...
ارن کوی . [ اَ رَ ک َ ] (اِخ ) قصبه ای کوچک در سنجاق و قضای بیغا در قرب 15 هزارگزی جنوب غربی آن و تقریباً در نیمساعته راه ساحل دریا واقع ش...
ارن تبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) مؤسس خاندان پادشاهان پُنت (بنطس ). (ایران باستان ص 2148). و رجوع به ارن توبات شود.
ارن توبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) ۞ پدر مهرداد پدر آری ُبرزن معاصر اردشیر دوم هخامنشی . (ایران باستان ص 1147).
ارن توبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) حاکم شهر هالیکارناس بزمان داریوش سوم و مدافع آن در برابر اسکندر. (ایران باستان ص 1274 و 1275 و 1379).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.