اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آری

نویسه گردانی: ʼARY
آری . (ق ) کلمه ای است برای تصدیق در پاسخ استفهام ثبوتی . بلی . ها. ای . نعم . اجل . مقابل نه ، نی :
چنین گفت آری شنیدم پیام
دلم شد بدیدار تو شادکام .

فردوسی .


چنین داد پاسخ بدو کندرو
که آری شنیدم تو پاسخ شنو.

فردوسی .


گفت این پیغام خداوند بحقیقت می گذاری ؟ گفتم آری . (تاریخ بیهقی ).
کاین از آن جام هست ؟ - گفت آری .

سنائی .


شیر گفت آری پدرش راشناختم . (کلیله و دمنه ). || و گاه برای تأکید و تأیید گفته ای آرند :
هرچند حقیرم سخنم عالی و شیرین
آری عسل شیرین ناید مگر از منج .

منجیک .


آری چو پیش آید قضا مروا شود چون مرغوا
جای شجر گیرد گیا جای طرب گیرد شجن .

معزی .


آری این اسب است لیک آن آب کو
با خود آ ای شهسوار اسب جو.

مولوی .


حسنت باتفاق ملاحت جهان گرفت
آری باتفاق جهان میتوان گرفت .

حافظ.


کبک آری می بخندد چون به بیند کوهسار.

قاآنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اَری: ببینم. اُسامر: (فعل مضارع) افسانه و قصه می گویم، مشتق از سَمَرْ که در اصل سمر به معنای پرتو ماهتاب و نور ماه در شبهای مهتابی است. لیلای: لیلای خ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.