گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آزاد نویسه گردانی: ʼAZʼD آزاد. (اِ) قسمی درخت جنگلی تنومند و بلند که چوب آن برای ساختن شانه و پوشانیدن پل و سقف بنا بکار است . || آزادرخت . (شلیمر). || ارژن . بادام کوهی . (شلیمر) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی علی آزاد علی آزاد. [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (غلام ...) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی . رجوع به غلام علی آزاد شود. نجم آزاد نجم آزاد. [ ن َ م ِ ] (اِخ ) اسم نفس فلک مشتری است . (انجمن آرا). همای آزاد همای آزاد. [ هَُ ] (اِخ ) نام دختر بهمن است که زن پدر خود بوده به شریعت زردشت و داراب از او تولد یافته . (برهان ). دختر بهمن بن اسفندیار بود... چشمه آزاد چشمه آزاد. [ چ ِ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه حمام ، بخش جنت آباد شهرستان مشهد که در 30 هزارگزی شمال باختری صالح آباد واقع است . کوهستانی ... آزاد نامه متنی حقوقی - فقهی که برای آزادی برگان و کنیزکان نوشته می شد. به آن آزاد نامچه هم گفته می شود. آزاد ماهی آزاد ماهی، سالمون یا سَمِن (به انگلیسی: Salmon، /ˈsæmən/) یا آزاد ماهی دریای خزر یا به تلفظ فرانسوی سومُن Saumon، در ردهٔ آزادماهیان قرار دارد. آزادما... مشاغل آزاد در گذشته اغلب مشاغل، آزاد بودند و بیشتر افراد با سرمایه شخصی، شغل خانوادگی را ادامه میدادند. این رویه در طی سالها دستخوش تغییر شد و با ایجاد سازمان... حسین آزاد حسین آزاد. [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) یا میرزا حسین خان آزاد. او طبیب ظل السلطان ، سلطان مسعودمیرزا پسر بزرگ ناصرالدین شاه بود، و وی پسر میرزا یوسف... حسین آزاد حسین آزاد. [ ح ُ س ِ ن ِ ] (اِخ ) دهلوی (محمد...) ملقب به شمس العلماء. درگذشته ٔ 1330 هَ . ق . او راست : «آب حیات » که تذکره ٔ شعرای هند است . (... هستی آزاد هستی آزاد. [ هََ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) وجود مطلق . (آنندراج ). رجوع به هستی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود