اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آزر

نویسه گردانی: ʼAZR
آزر. [ زَ ] (اِخ ) نام پدر ابراهیم پیغامبر علیه السلام . و او را آزر بت گر و آزر بت تراش نیز گویند :
دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند.

ناصرخسرو.


ابراهیم را چه زیان که آزر پدر اوست و آزررا چه سود که ابراهیم پسر اوست ؟ (خواجه عبداﷲ انصاری ).
نگار و صورت آن بت به هند و چین در هم
شکست خامه ٔ مانی و رنده ٔ آزر.

سوزنی .


و سنت جاهلان است که چون بدلیل از خصم فرومانند سلسله ٔ خصومت جنبانند چون آزربت تراش که ... (گلستان ).
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خارست و ابراهیم از آزر.

سعدی .


و گفته اند که نام پدر ابراهیم تارخ است و آزر عم ابراهیم است . || نام بتی . (مهذب الاسماء) (ربنجنی ). || نام بتی که تارخ پدر ابراهیم سادن و خادم او بوده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
عذر به دست آوردن . [ع ُ ب ِ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) بهانه پیدا کردن جهت اعتذار. راه فرار یافتن برای گناه که مرتکب شده است .
فرنبغ. [ فَ رَم بَ ] (اِخ ) از: فَر(به معنی شکوه ) + بغ (به معنی خدا). نام یکی از سه آتشکده بزرگ ایران کهن و به معنی آتش شکوه خدایی است. محل این آتشکد...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.