اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آسیا

نویسه گردانی: ʼASYA
آسیا. (اِخ ) (کلمه ٔ یونانی . ابوریحان بیرونی ) و آن نام یکی از پنج برّ زمین است و آسیای کبری همانست ۞ . و این قطعه از چهار خشکی دیگر زمین بزرگتر باشد. آسیا قدیمترین ناحیه ٔ مسکون و مهد تمدن بشر است و حدود آن از شمال اوقیانوس منجمد و از مشرق اوقیانوس کبیر و دریای برنگ (برینگ ) و از جنوب دریای چین و اقیانوس هند و از مغرب دریای احمر و ترعه ٔ سوئز و مدیترانه باشد. این قاره چهار بار و نیم از اروپا بزرگتر است (45 میلیون کیلومترمربع) و از ضمایم آن بحر خزر و کوههای اورال است . این برّ در قدیم بقسمتهای زیرین منقسم میشده است : آسیای صغیر. ارمینیه . خراسان (پارتیا یا باختر). بین النهرین (آرام نهرین . آرام ناهارائیم ). بابل یا کلده . آشور و سوریه و کُلشید و عربستان و ایران و هندوستان و سیتی یا سارمانی (ممالک مردم سین یا چین ). وممالک کنونی آن آسیای روس (سیبری و قفقاز). منچوریا. مغولستان . تبت . ترکیه . سوریه . فلسطین . بین النهرین .عربستان (عراق عرب ). ایران . افغانستان . بلوچستان . ترکستان . هندوستان . بیرمانی . سیام . کامبوژ. آنام . تُنکن . هندوچین . چین . کره . ژاپن و مالاکاست ۞ . و مردم آن در حدود 953 میلیون است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
گلوی آسیا. [ گ ُ / گ َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سوراخ وسط آسیا را گویند که دانه از آن راه ریزند تا آس گردد. (برهان ) (آنندراج ).
طسق آسیا. [ طِ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) وجه معینی که آسیابان به سرکارشاه ایران رساند و این از جمله ٔ باجهای آنجاست . شفیع اثر در هجو ...
غبار آسیا. [ غ ُ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گردی که از آسیا خیزدوقت آس کردن . نبغ. نباغ . (منتهی الارب ) : تا دل من آس شد در آسیای عشق ا...
چرخ آسیا. [ چ َ خ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از انواع چرخ که حرکت دوری دارد و با گردش خود سنگ آسیا را به حرکت درمیآورد. چرخ آسیا که...
باغ آسیا. [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش جویمند شهرستان گناباد که در 40 هزارگزی شمال جویمند بر سر راه شوسه ٔ عمومی بجستان در ...
پره ٔ آسیا. [ پ َ ر رَ /رِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) رجوع به پرّه شود.
تبرک آسیا. [ ت َ ب َ رَ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ابزاری که بدان سنگ آسیا را تیز میکنند. (ناظم الاطباء). آلتی آهنی که بدان سنگ آسیا را...
چراغ آسیا. [ چ َ / چ ِ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغی که بر آسیای کلان مثل آسیای آب و خراس روشن کنند تا بروشنائی آن کاری که در آسی...
خانه ٔ آسیا. [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اطاق متعلق به آسیاب . اطاقی که در آنجا آرد و غله جهت آسیا میگذارند : نهان شاه در خان...
تنوره ٔ آسیا. [ ت َ رَ / رِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) برج بلندی که از آهک و سنگ سازند و سرش دراز باشد و مشرف بر آب بود و در ته آن منفذ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.