اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آل

نویسه گردانی: ʼAL
آل . (اِخ ) نام قلعه ای بخراسان :
شنیدم از این مرزها هرچه گفت
بلندی ّ و پستی ّ و راز نهفت
چو آل و چو فخروم و چون دشت گل
بخوبی نمود آنچه بودش بدل .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ال . [ اُل ل ] (ع اِ) نخستین و از ماده ٔ اول نیست . (منتهی الارب ). || ما له اُل ّ و غل ّ؛ یعنی نیست او را چیزی از تفتگی و بی آرامی . (منت...
عال . [ عال ل ] (ع ص ) رجل ٌ عال ؛ آنکه شتران او دوباره آب خورده باشند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عق-ال . [ ع ُ / ع ُق ْ قا ] (ع اِ) علتی است در پای ستور هرگاه برفتار آید ساعتی لنگ کند بعد از آن گشاده گردد، یا خاص است به اسب . (منتهی ال...
بری ال . [ ب َرْی ْ اِ ] (اِخ ) ( ساخته ٔ خدا) و آنرا در شعر بصورت بَریل بن موهب ال (یا موهبل )بن بَتعبن حاشد ذی مَرَع نیز خوانده اند. وی از مل...
مکان‌یاب منبع یکسان (به انگلیسی: Uniform Resource Locator) یا یوآرال (به انگلیسی: URL) که به صورت محاوره‌ای نشانی وب[۱] نامیده می‌شود، یک ارجاع به یک ...
یو آر اِل. نک مکانیاب منبع یکسان.
ال طمغی . [ اَ طَ غا ] (ترکی ، اِ مرکب ) یا آل طمغی یا آل طمغا و یا آل تمغا. بمعنی علامت سرخ . در رحله ٔ ابن بطوطه بفتح همزه آمده است . رجوع ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
برگرفته از انگلیسی (LED - light-emitting diode): نوعی از دیود که نور ساطح می کند و آن را دیود نورافشان هم می گویند. در گذشته بیشتر در وسایل الکترونیکی...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۱۵ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.