اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۹ ثانیه
کهنه علی آباد. [ ک ُ ن ِ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان لار است و 196 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
گاو علی دوستی . [ وِ ع َ ] (اِ مرکب ) (مثل ...) رجوع به گاو شود.
کلاته علی خان . [ ک ت ِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته علی خان .[ ک َ ت ِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته علی عوض . [ ک َ ت ِ ع َ ع َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عرب خانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند. محلی کوهستانی و معتدل است . (از فرهنگ ج...
قاسم علی زرکش . [ س ِ ع َ زَ ک َ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان عصر سلطان حسین میرزا است . وی از جمله ٔ اجله ٔ علماء کرام است و به کرم ذاتی و سخا...
علی ذوالقدرلو. [ ع َ ی ِ ذُل ْ ق َ ] (اِخ ) (علی بیک ...). حاکم شیراز. رجوع به علی بیک ذوالقدرلو شود.
علی طغاتیموری .[ ع َ ی ِ طُ ت َ ] (اِخ ) (سلطان ...) ابن پیرک پادشاه .وی آخرین پادشاه طغاتیموری بود که بر جرجان حکومت میکردند. پدرش پیرک پ...
علی دوست طغائی . [ ع َ ی ِ طُ ] (اِخ ) وی و «اوزون حسن » در سال 888 هَ . ق . امارت اخسی و مرغینان را به عهده داشتند. و در الذریعه آمده است ...
علی رکاب سالار. [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بغدادی جوهری ، ملقّب به علم الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علم الدین جوهری شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.