اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آن کس

نویسه گردانی: ʼAN KS
آن کس . [ ک َ ] (صفت + ضمیر مبهم ) آن آدمی . آن شخص ، به معنی «مَن » عرب :
چنین گفت آن کس که پیروز گشت
سر بخت او گیتی افروز گشت ...

فردوسی .


که اسفندیار از بنه خود مباد
نه آن کس بگیتی کز اوهست شاد.

فردوسی .


و شریف آن کس تواند بود که خسروان روزگار وی را مشرّف گردانند. (کلیله و دمنه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
عنکس . [ ع َ ک َ ] (اِخ ) نام نهر و جویی است . (از تاج العروس ) (ازمنتهی الارب ) (از آنندراج ).
عنکث . [ ع َ ک َ ] (ع اِ) گیاهی است . || پشم انبوه برهم نشسته . || (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.