اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آوج

نویسه گردانی: ʼAWJ
آوج . [ وَ ] (اِخ ) آوه . نام محلی براه قزوین و همدان ، میان یولچی و سلطان بلاغ در 262500 گزی طهران ، و در آنجا پست خانه و تلگرافخانه هست .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اووج . [ ] (اِخ ) اووجه ، خووج . مطابق کتیبه های داریوش آنرا خووج نیز می نامیدند و آن عبارت است از ساتراپی سوزیانا در شمال خلیج فارس است ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عوج عنق . [ ج ِ ع ُ ن ُ ] (اِخ ) همان عوج بن عنق است که گاهی بصورت اضافه ٔ بنوت خوانده می شود : نیکبختان بخورند و غم دنیا نخورندکه نه بر...
اوج سرو. [ اَ س َ ] (اِ مرکب ) نام نغمه ایست از موسیقی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
عوج ابن عوق در تداول فارسی‌زبانان به عوج بن عُنُق مشهور است نام مردی افسانه‌ای است. افسانه‌ها دربارهٔ او در افسانه‌ها آمده که او در منزل آدم زاده شد و...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.