اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آوه

نویسه گردانی: ʼAWH
آوه . [ وَه ْ ] (صوت ) آه . آخ . آوخ . آواه . دریغا. دریغ. افسوس . واحسرتا. کلمه ای است که از درد یا اسف و اندوه گوینده حکایت کند :
باز چون شب می شود آن گاو زفت
میشود لاغر که آوه رزق رفت .

مولوی .


همچو مجنونی که بشنید از یکی
که مرض آمد بلیلی اندکی
گفت آوه بی بهانه چون روم
ور بمانم از عیادت ، چون شوم ؟

مولوی .


انبیا گفتند آوه بند جان
سخت تر کرد ای سفیهان بندتان .

مولوی .


- آوه کردن ؛ تأویه .
|| و برای نمودن تعجب نیز مستعمل است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه
عوه عوه . [ ع َ هَِ ع َ هَِ ] (ع صوت مرکب ) کلمه ای که بدان خرکره را خوانند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
اجه اووه سی . [ ] (اِخ ) در جانب پشت بولایر موضعی است که به نام فاتح آن اجه بک موسوم شده است . (قاموس الاعلام ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.