گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آهواز نویسه گردانی: ʼAHWʼZ آهواز. [ آه ْ ] (اِخ ) اهواز : گر از بهار خلق تو بوئی برد صباروید شکر ز نیش عقارب به آهواز.سیف اسفرنگ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه واژه معنی اهواز اهواز. [ اَهَْ ] (اِخ ) در قدیم شهری بوده است سخت خرم . صاحب حدودالعالم آرد: واندر خوزستان شهری نیست از این خرمتر با نعمتهای بسیار و نهادی... اهواز اهواز. [ اَهَْ ] (اِخ ) (یوم الَ...)از ایام عرب است که عبدالرحمان بن اشعث در آن بر اهل عراق حمله برد. و رجوع به مجمعالامثال میدانی شود. اهواز اهواز یکی از کلانشهرهای ایران است، که در بخش مرکزی شهرستان اهواز قرار دارد و از سال ۱۳۰۳ تا کنون بهعنوان مرکز استان خوزستان شناخته میشود.[۵] جمعیّت... اهواز اهواز در مانوی هوواز huvAz و به معنی نعمت، موهبت، برکت است. (نگاه کنید به فرهنگ واژه های مانوی از بانو ماری بویس).*** فانکو آدینات 09163657861 احواز احواز. [ اَح ْ ] (اِخ ) از نواحی بغداد است از جهت نهروان . (معجم البلدان ). احواض احواض . [ اَح ْ ] (ع اِ) ج ِ حَوض . جاهائی که برای آب در زمین سازند. احواض احواض . [ اَح ْ ] (اِخ ) مکانهائی بنوعبدشمس بن سعد (بطنی از تمیم ) را. (مراصد). احواذ احواذ. [ اِح ْ ] (ع مص ) سخت راندن . (منتهی الارب ). نیک براندن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک راندن . (زوزنی ). || احواذ ثوب ؛ گرد آوردن جامه ... اهواز هوجستان اهواز را برگرفته از قوم خوزی (یا هوزی) میدانند که ساکنان بومی استان خوزستان بودهاند و زبان آنها تا چند قرن بعد از اسلام زبان مردم خوزستان بودهاست.... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود