ایرانویج و موقعیت جغرافیایی اش اشتادیشت: 1و 2 به خشنودی فره ی ایرانیِ مزدا آفریده. اهورامزدا به سپیتمان زرتشت گفت: من فره ی ایرانی را آفریدم که از دست...
ایران زمین . [ زَ ] (اِخ ) سرزمین ایران . کشور ایران : تو بشناس کز مرز ایران زمین یکی فرد بد نام او آبتین . فردوسی .شگفتی بر او آفرین خواندندورا...
ایران خدای . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) پادشاه ایران . (فرهنگ فارسی معین ) : سران را که بد هوش و فرهنگ و رای مر او را چه خواندند ایران خدای .فردوسی .
ایران دوست . (ص مرکب ) آنکه ایران را دوست دارد. آنکه به ایران علاقه مند است . (فرهنگ فارسی معین ). دوست دارنده ٔ ایران .
ایران پرست . [ رام ْ پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ ایران . آنکه ایران را تا حد پرستش دوست داشته باشد. کسی که ایران را بستاید و بپرستد. آنکه ...
مطالعه زبانها و تاریخ و تمدّن و فرهنگ اقوام ایرانی
ایران پرستی . [ رام ْ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) عمل ایران پرست . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
شیلات ایران . [ ت ِ ] (اِخ ) (شرکت سهامی ...) پیش از سال 1272 هَ . ش . صیادان محلی سواحل بحر خزر در مقابل پرداخت مبلغی به عنوان رسوم دیوان ...