اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آیش

نویسه گردانی: ʼAYŠ
آیش . [ ی ِ ] (اِ) زمینی که امسال بنوبت خود کاشته نشده . زمین نوبتی . چیمو. ولی . کشخان . کشتخان . کفشن . مرتاحه .
- آیش دادن ؛ کشت یک بخش از دو بخش زمین را به سال دیگر گذاشتن ، و این برای قوت یافتن زمین باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
رزم آیش. آماده سازی جنگی، تمرینات نظامی، مانور نظامی. مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی Manoeuvre می باشد. این واژه به صورت رزمایش نیز نوشته می شود. ...
برجیمله آیش : کشتزار برجیمله آیش در جنوب غربی روستای چمازکتی قائمشهر واقع شده است. این آیش در گذاشته نه چندان دور یکی از بزرگترین کشتزارهای پنبه و گن...
ایش .(اِ) جاسوس . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم ).
ایش . [ اَ ] (ع اِ) مخفف ای شی ٔ؛ به معنی چه چیز است . و ایش حالکم ؛ چگونه است حال شما. (ناظم الاطباء). ایش شأاﷲ؛ هرچه و هرچیز خدا خواهد...
عیش . [ ع َ ] (ع مص ) زیستن . (از منتهی الارب ).زندگانی کردن . (آنندراج ). زیست و زیست کردن . (از ناظم الاطباء). مَعاش . مَعیش . مَعیشة. عَیشة. ...
عیش . [ ع َ ] (ع اِ) زندگانی . (منتهی الارب ). حیات حیوانی . (از اقرب الموارد). زیست . زندگی : بر تو در سعادت همواره باز بادعیش تو باد دایم ب...
برزیستن sich ausleben - das Leben geniesssen / to live it up شادخواری، کامرانی عیش و عشرت
ایش ISH دانستین شاش و ادرار در گویشی پارسی غور گویند بچه را ببر به بدرفت که ایش کند
ائِشَ: (اوستایی) 1ـ موفق، کامیاب، پیروز، فاتح 2ـ آرزو، تمنا، خواهش، استدعا، میل، گرایش 3ـ واحد اندازه گیری طول
اَئُش: (اوستایی) گفتن، بیان کردن، اظهار داشتن
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.