ابدان
نویسه گردانی:
ʼBDʼN
ابدان . [ اَ ] (اِ) دودمان . تبار. خاندان . || (ص ) سزاوار. مستحق . و بعض فرهنگها این کلمه را با ذال معجمه ضبط کرده اند. و هر دو صورت به تأیید شواهد محتاج است .
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
آبدان . [ ب َ ] (ص مرکب ) مخفف آبادان .
باب عبدان . [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت خاک بخش زرند شهرستان کرمان . 50هزارگزی شمال زرند و 9هزارگزی خاور راه فرعی زرند به راور. کوهست...