ابو. [ اَب ْوْ ] (ع مص ) پدر شدن . پدر گردیدن کسی را. پدری کردن کسی را. کار پدران بجای آوردن او را. پدری . || پروردن . غذا دادن . خوردنی د...
ابو. [ اَ ] (ع اِ) اَب (در حالت رفعی ). این کلمه غالباً در اول کنیت های مردان درآید مانند ابن .و بعض اسماء اجناس نیز مبدوّ بدین کلمه باشند....
ابوعبدالله محمد دوازدهم (أبو عبد الله محمد الثانی عشر) آخرین سلطان اعراب اسپانیایی در سال ۱۴۸۲ میلادی پدر خود را از قدرت برکنار کرد و برای بازپسگیری ...
(ابو لؤلؤ) یک ایرانی که خود را نوکر درباره عمر پور خطاب فرمانروای عرب ساخت و توانست بدین گونه خود را به او نزدیک کرده و او را بکشد. نام دیگر او فیروز ...
ابوفراس حارث بن ابی العلاء سعید بن حمدان بن حمدون بن حارث بن لقمان بن راشد بن مثنی بن رافع بن حارث بن عطیف بن محربة بن حارثة بن مالک بن عبید بن عدی بن...