اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالقاسم

نویسه گردانی: ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن مرزبان ، حسین بن علی بن حسن بن محمدبن یوسف بن بحربن بهرام بن مرزبان بن ماهان بن باذان بن ساسان بن حرون بن بلاش بن جاماسب بن فیروزبن یزدجردبن بهرام گور. معروف به وزیر مغربی . رجوع به حسین ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن ابی عبداﷲ اصفهانی . معروف به ابن منده . رجوع به بنومنده و رجوع به عبدالرحمن بن ابی عبداﷲ......
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ )عبدالرحمن بن اسحاق صیمری زجاجی نحوی . از اوست : کتاب القوافی . (ابن الندیم ). رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن اسماعیل دمشقی . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن خطیب ابی محمد عبداﷲبن خطیب ابی عمر. رجوع به عبدالرحمن ... شود. و بعضی کنیت عبدالرحمن را ابوز...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن احمدبن اصبغ خثعمی اندلسی مالقی . مشهور به سهیلی . نحوی لغوی . رجوع به عبدالرحمن ... ...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن احمد مالکی . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن عبدالحکم . محدث است .
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن عبدالحکیم . رجوع به عبدالرحمن بن عبداﷲ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲ اندلسی . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبدالمجید. رجوع به عبدالرحمن ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.