اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالقاسم

نویسه گردانی: ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) تنوخی . علی بن محسن بن علی قاضی نحوی . نواده ٔ ابوالقاسم تنوخی سابق الذکر. (تولد 370 - وفات 447 هَ . ق .). وی صاحب کتاب فرج بعدالشدة است و مجلسی از این کتاب مکرّر در بحار نقل کرده است . و او از اصحاب سید مرتضی است و صفدی او را از علمای شیعه دانسته است . ابوالقاسم نزد ابوالحسن علی بن احمدبن کیسان نحوی و اسحاق بن سعد نسوی استماع کرد و در چندین شهر مانند مدائن و اعمال آن و زنجان و بردان و کرمانشاه (قرمیسین ) منصب قضا داشت . و رجوع به ابوالقاسم علی بن محسن ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) موسوی خونساری . جدّ مؤلف روضات الجنات . رجوع به ابوالقاسم جعفر... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) مولی ابی بکر الصدیق بن ابی قحافه . صحابیست و او فتح خیبر را دریافته است .
ابوالقاسم .[ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) مهرانی . ظاهراً شاعری باستانی است . و از او در لغت نامه ٔ اسدی بیت ذیل آمده است :ای تن ار تو کارد باشی گوشت...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) میرزا بابر. رجوع به بابر (میرزا...) مکنی به ابی القاسم ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ناصربن احمدبن بکر خوی . رجوع به ناصر... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ناصربن علی درگزینی انس آبادی . رجوع به ناصر... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ناصرالدین (سید...). رجوع به ناصرالدین ابوالقاسم (سید...) شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ناصرالدین شاه قاجار. رضاقلیخان لله باشی هدایت در صفحه ٔ آخر روضةالصفا بناصرالدین شاه این کنیت را داده است ...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْس ِ ] (اِخ ) ناصرالملک همدانی نایب السلطنه ٔ سلطان احمدشاه قاجار. رجوع به ناصرالملک ابوالقاسم ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) نصرآبادی . محمد. رجوع به محمد نصرآبادی ... و تذکره ٔ نصرآبادیی ص 457 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.