اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالقاسم

نویسه گردانی: ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) سالار بوزکان . این مرد که بگفته ٔ بیهقی از کفات ودهات الرجال و زده و کوفته ٔ سوری بود بزمان غزنویان پنهانی با ترکمانان سلجوقی مکاتبت داشته است و آنگاه که ینال و طغرل به نیشابور آمدند او سه چهارهزار سوار آورده بود با سلاح و کار ترکمانان را جان بر میان بسته و طغرل در راه که می آمد سخن همه با او و موفق میگفت . و عاقبت کار او در تاریخ بیهقی به دست نمی آید. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 564 و 565 و 566 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسکافی . رجوع به علی بن محمد اسکافی نیشابوری ... و رجوع به اسکافی ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسکافی . صاحب چهارمقاله گوید: اسکافی دبیری بود از جمله ٔ دبیران آل سامان رحمهم اﷲ. و آن صناعت نیکوآموخته...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن اسحاق بن ابراهیم . او یکی از خوشنویسان و عارفین بفن خط بود و پدرش اسحاق معلم مقتدر خلیفه است ...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ )اسماعیل بن احمد سمرقندی . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن حسن بن عبداﷲ بیهقی . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن حسن بن علی غازی بیهقی . شمس الأئمه . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن حسین بیهقی حنفی . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن عباد معروف بصاحب . رجوع به صاحب بن عباد... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ] (اِخ ) اسماعیل بن محمد. رجوع به اسماعیل ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن فضل بن علی اصفهانی . رجوع به اسماعیل ... شود.
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۵۵ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.