اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالقاسم

نویسه گردانی: ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبیداﷲبن محمد الکلوذانی . پس از عزل سلیمان بن حسن بن مخلد،به سال 319 هَ . ق . خلیفه مقتدر او را وزارت داد. وصاحب تجارب السلف گوید: ایام او در وزارت امتدادی نیافت و در کاری متمکن نشد زیرا که در عهد او مصادرات بسیار بود و لشکر از او ارزاق خواستند و دشنامش دادند و سفاهت کردند. کلوذانی سوگند خورد که بعد از آن در وزارت شروع نکند و در خانه بر خود ببست و وزارت دوماه بیش نکرد. رجوع به حبیب السیر چ طهران و ص 302 تجارب السلف چ طهران ص 213 و دستورالوزراء ص 80 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن ابی بکربن فحام . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن ابی عبداﷲ اصفهانی . معروف به ابن منده . رجوع به بنومنده و رجوع به عبدالرحمن بن ابی عبداﷲ......
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ )عبدالرحمن بن اسحاق صیمری زجاجی نحوی . از اوست : کتاب القوافی . (ابن الندیم ). رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن اسماعیل دمشقی . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن خطیب ابی محمد عبداﷲبن خطیب ابی عمر. رجوع به عبدالرحمن ... شود. و بعضی کنیت عبدالرحمن را ابوز...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن احمدبن اصبغ خثعمی اندلسی مالقی . مشهور به سهیلی . نحوی لغوی . رجوع به عبدالرحمن ... ...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن احمد مالکی . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن عبدالحکم . محدث است .
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن عبدالحکیم . رجوع به عبدالرحمن بن عبداﷲ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲ اندلسی . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.