اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالقاسم

نویسه گردانی: ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) علی بن حسن علوی . مشهور به ابن اعلم . رجوع به ابن اعلم شود. و علاوه بر کتبی که برای او قبلاً آورده ایم ، او راست : کتابی در استخراج مطالب نجومیه . کتابی در علم احکام عضدالدوله . رساله ای در عمل اسطرلاب . رساله ای در احوال منجمین دوره ٔ اسلام . رساله ای در شرح حال خویش و بستن رصد. رساله ای در تصحیح زیج یحیی بن ابی منصور. رساله ای در خصوص بقاع ارض . رساله ای در قبله . رساله ای در تصحیح کلمات بطلمیوس .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن علی بن ابیطالب . علیهم السلام . مشهور به محمدالحنفیه و ابن الحنفیة. رجوع به محمد... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن علی کعبی . رجوع به محمد... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن فضل بن احمد. رجوع به ابوالقاسم محمدبن ابی العباس فضل بن احمد شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن مالک بن انس . تابعی است .
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ )محمدبن محمدبن احمدبن محمد. رجوع به محمد... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن محمود نیشابوری . رجوع به محمد... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ] (اِخ ) محمدبن مهدی فاطمی . رجوع به محمد... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن هانی . ازدی اندلسی . و بعضی کنیت او را ابوالحسن گفته اند. رجوع به محمد... و رجوع به ابن هانی شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن یحیی ملقب به مرتضی . یکی از ائمه ٔ رسیه ٔ زیدیه در صعده ٔ یمن . رجوع به محمد شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ )محمدبن یوسف حسینی سمرقندی . رجوع به محمد... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.