ابوالقاسم
نویسه گردانی:
ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عیسی بن علی بن عیسی بن داود الجراح . یگانه ٔ روزگار خویش در منطق و علوم قدیمه .و او را کتابی بوده در لغت فارسی . (ابن الندیم ). این کتاب یکی از قدیم ترین کتب لغت ماست چه ابوالقاسم مزبور ظاهراً در اواخر مائه ٔ سیم و اوائل قرن چهارم میزیسته است . رجوع به علی بن حسین بن داود الجراح شود.
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
شاهزاده ابوالقاسم . [ دَ / دِ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده . دارای 22 تن سکنه است . (از فرهن...
سعدالدین ابوالقاسم . [ س َ دُدْ دی اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن براج (قاضی ...). رجوع به ابن براج قاضی سعدالدین شود.
امام ابوالقاسم قشیری . [ اِ اَ بُل ْ س ِ م ِ ق ُ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم قشیری شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.