اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالولید

نویسه گردانی: ʼBWʼLWLYD
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن جریح . و کنیت دیگر او ابوخالد است . رجوع به عبدالملک بن عبدالعزیز... و رجوع به ابن جریح ابوخالد... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) قرطبی . محمدبن عبداﷲ. رجوع به ابوالولید محمدبن عبداﷲ قرطبی شود.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) مجزاةبن ثور. محدث است .
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن ابی داود. او در علم وارث پدر بود لیکن ازحسن سلوک بهره ای نداشت . در سال 233 هَ . ق . پدرش ر...
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن رشد معروف به ابن رشد و حفید. رجوع به ابن رشد ابوالولید...و رجوع به محمدبن احمدبن رشد.. و ت...
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن جهور. دومین از امرای بنی جهور قرطبه (435 - 450 هَ . ق .). و رجوع به محمد... شود.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ](اِخ ) محمدبن عبدالرحمن بن عرق الیحصبی . محدث است .
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن عبدالکریم ازرقی . رجوع به محمدبن عبدالکریم ... شود.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ ازرقی . رجوع به محمدبن عبداﷲ... شود.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ قرطبی . از مشاهیر فقهای مالکیّه ٔ اندلس . اودر فقه شاگرد حکیم معروف بن رشد بود و در وطن خویش درس...
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن محمود حلبی معروف به ابن شحنه . رجوع به محمد... و رجوع به ابن شحنه ابوالولید... شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۸ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.