ابوالولید
نویسه گردانی:
ʼBWʼLWLYD
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن محمدبن علی بن هانی اللخمی الغرناطی . صاحب روضات از بغیة و صاحب بغیة از درر نقل کند که مولد او به سال 708 هَ . ق . بغرناطه بود و هم بدانجا از جماعتی از همشهریان خویش از جمله ابوالقاسم بن جزی اخذ ادب کرد و سپس بقاهره رفت و با ابوحیان او را در آنجا درس و مذاکره بود و از آنجا به شام شد و در حماه اقامت گزید و مهارت او در علوم عربیه شهرت یافت و در آنجا متولی قضاء مالکیّه گردید و او اول کس از مالکیان است که در حماه قضا رانده است و سپس امر قضاء شام به وی محول گشت و باز بحماه رجعت کرد و از آن پس به مصر رفت و مدتی قلیل بدانجاببود. و شرح تلقین ابی البقاء [ العکبری ] و قطعه ای از تسهیل را بدانجا نوشت . و او شواهد کثیره از بر داشت و در مالکیه ٔ شام در سعه ٔ علوم مانند وی نبود و ابن کثیر در ثناء وی مبالغه کند و گوید: او مردی کثیرالعبادة بود و در بعض حروف بر زبان لکنتی داشت و بر او هیچ خرده نتوان گرفت جز آنکه پسر خویش را که سخت بدسیرت بود نیابت خویش داد. و اسماعیل ابوالولید موطّاء را محفوظ داشت و آنرا از ابن جزی روایت می کرد و از او ابن عساکر و جمال خطیب منصوریة و جماعتی دیگر روایت کنند. و بربیعالاَّخر سال 771 هَ . ق . درگذشت .
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) شیر. اسد. (المزهر) (المرصع).
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ] (اِخ ) ابن ابی حزم . رجوع به محمدبن جهور... شود.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن اکیمه .
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن جریح . و کنیت دیگر او ابوخالد است . رجوع به عبدالملک بن عبدالعزیز... و رجوع به ابن جریح ابوخالد... شود.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن جنّان شاطبی . ادیبی متصوف بود. (قاموس ). و صاحب تاج العروس گوید بعد از سال 770 هَ . ق . به دمشق آمد.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن جهور. رجوع به محمدبن جهور... شود.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن رشد. رجوع به ابن رشد ابوالولید... و رجوع به محمدبن احمدبن رشد... شود.
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن زیدون . وزیر معتضد عبادی به اسپانیا. (نفح الطیب ص 136). رجوع به احمدبن عبداﷲ مخزومی اندلسی و رجوع به ...
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن شحنه ، محمدبن محمدبن محمود حلبی . مؤلف روضةالمناظر فی اخبارالأوائل والأواخر، در تاریخ . رجوع به محمدب...
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن عبدالعزیزبن جریح القرشی الملکی . یکی از مشاهیر علماء زمان خویش بوده و بگفته ٔ بعض مورخین ...