ابوعثمان
نویسه گردانی:
ʼBWʽṮMAN
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) نهدی . عبدالرحمن بن مل یا ملی بن عمروبن عدی . از کبار تابعین است . او به زمان رسول صلوات اﷲ علیه مسلمانی گرفت و صدقه داد لکن شرف صحبت آن حضرت نیافت و دوازده سال مصاحبت سلمان فارسی رضی اﷲ عنه کرد. و گوینداو از بنی قضاعه بود و در کوفه اقامت داشت و پس از واقعه ٔ قتل حسین بن علی علیهماالسلام به کربلا از کوفه هجرت کرد، گفت در شهری که دخترزاده ٔ رسول کشند مقام نگزینم و به بصره شد. و او به حسن وفا مثل است یافعی و ابن جوزی گفته اند که او صدوسی سال عمر یافت و به سال 101 هَ . ق . در اول ولایت حجاج به عراق درگذشت . و حمادبن سلمه از حمید و او از ابی عثمان روایت کند که می گفت نزدیک صدوسی سالگی رسیدم همه چیز درمن روی به نقص آورد مگر امل که امروز همچنان است که در اوان صبا و جوانی بود. و او از عمربن الخطاب و ابن مسعود و ابی موسی و سلمان فارسی و اسامة و ابی هریره روایت کند. رجوع به صفةالصفوه ج 3 ص 126 چ حیدرآباد دکن شود.
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) ایوب . از روات است و از عبداﷲبن ابی قیس روایت کند.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) بکربن محمد مازنی نحوی . رجوع به مازنی ... و رجوع به محمد... شود.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) بلخی . عطأبن ابی مسلم . رجوع به عطاء... شود.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) جاحظ، عمروبن بحربن محبوب کنانی لیثی بصری . رجوع به جاحظ عمرو... و رجوع به عمرو... شود.
ابوعثمان .[ اَ ع ُ ] (اِخ ) جریربن عثمان . از روات حدیث است .
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) جعدبن عثمان . تابعی است . او از انس بن مالک و شعبه از او روایت کند.
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) حجاج الصواف . از روات حدیث است .
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) حیری رازی . سعد یا سعیدبن اسماعیل . فقیه صوفی بمائه ٔ سیم . اصل او از ری و منشاء و مقام وی به نیشابور در محله ٔ ...
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) خالدبن حارث الهجیمی . از روات حدیث است .
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) خالدی .سعد یا سعیدبن هاشم برادر ابوبکر محمد خالدی . رجوع به خالدیان و رجوع به فوات الوفیات ج 1 ص 170 شود.