ابوعلی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWʽLY 
    
							
    
								
        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابزون بن  مهبرد عمانی  کافی  مجوسی . او راست : دیوان  شعری  بعربی  و آنرا ابن  حاجب  محمدبن  احمد گرد کرده  است . و ابن  حاجب  گوید: قصائد فارسی  وی  مرا بعجب  آورد وشنیدم  که  به  تبریز است  بدانجا شدم  و او بدانوقت  به  اعمال  دیوانی  اشتغال  داشت . و مردی  با معرفت  و ذکاء ومتبحر در علوم  بود و اشعار وی  با صفا و بها و متناسب الالفاظ و خالی  از لغات  غریبه  و ناگوار بود و بشعر خویش  اعجابی  نمینمود. و من  اشعار وی  را آنچه  نسخه ٔ آن نزد وی  بود تبویب  و به  مدایح  او درحق  امیر ناصرالدین  ابتدا کردم . وفات  ابزون  به  سال  430 هَ . ق . بود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  سعدبن  حسین بن  محمد. رجوع  به  حسین ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  شعیب بن  محمدسنجی . رجوع  به  حسین ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  صالح بن خیران  الفقیه  الشافعی . رجوع  به  ابن  خیران ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  ضحاک  خلیع. رجوع  به  ابوعلی  خلیع و ابن  ضحاک  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  عبدالعزیزبن  محمد قرشی  فهری  [ ظاهراً، نهری  منسوب  به  نهر قلوم  ] غرناطی . معروف  به  ابن  ابی الاحوص  و ابن ال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  عبداﷲبن  احمد خرقی . رجوع  به  حسین ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  عبداﷲبن  سینا. رجوع  به  ابن  سینا... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  عبداﷲبن  عبدالعزیز نهری  بلنسی  (کذا فی  کشف الظنون ) ظاهراً مراد ابن  ابی الاحوص  است  و حاجی  خلیفه  در یک  جا د...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  عبداﷲبن  یوسف بن  احمدبن  شبل . رجوع  به  حسین ... و ابن  شبل  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ )حسین بن  علی بن  یزید کرابیسی . رجوع  به  حسین ... شود.