ابوعلی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWʽLY 
    
							
    
								
        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن  استاد هرمز. از دست  صمصام الدوله  شش  تن  از فرزندان  عزالدوله  بختیاربن  معزالدوله  را اسیرکرد و نزد صمصام الدوله  برد واو دوتن  را بکشت  و چهارتن  دیگر را به  زندان  کرد و کرتی  دیگر صمصام الدوله  او را به  بغداد به  حرب  بهاءالدوله  فرستاد و چون  خبر قتل  صمصام الدوله  بدو رسید، از بهاءالدوله  امان  طلبید و در سلک  هواخواهان  بهاءالدوله  درآمد و او وی  را برای  دفع اولاد عزالدوله  بفارس  فرستاد. ابوعلی  بدانجانب  شتافت  و بر ایشان  غالب  گشت .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  ابی العمالی بن  مسعودبن الحسین  معروف  به  ابن  باقلاني . رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  ابی نعیم . او طبیب  مشهور روزگار خویش  بود و به  اورشلیم  میزیست . تمیمی  طبیب  شاگرد وی  بود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن احمد المعروف  به  ابن  الکاتب . رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  احمدبن  عبدالغفار. رجوع  به  ابوعلی  فارسی ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  احمدبن  عبداﷲبن  البنّاء. رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  احمدبن  یحیی . رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ](اِخ ) حسن بن  احمد استرابادی . رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  بشر. از روات  حدیث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) حسن بن  حارث  خوارزمی . رجوع  به  حسن  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  حسین بن  ابی هریره  فقیه  شافعی . وی  فقه  از ابی العباس بن  سریج  و ابی اسحاق  المروزی  فراگرفت  و به  بغداد درس  ...