ابوعلی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWʽLY 
    
							
    
								
        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن  مأمون . پدر ابوعلی . مأمون  خوارزمشاه  بود و چون  درگذشت  پسر او موسوم به  ابی علی  بجای  پدر نشست  و برای  استحکام  امر خویش  خواهر محمودبن  سبکتکین  را بخواست  و بزنی  کرد و تا بزیست  قاعده ٔ مصادقت  میان  او و محمود برقرار بود و پس  از وی  برادر وی  مأمون بن  مأمون  بجای  او خوارزمشاهی  یافت  و مخلّفه ٔ برادر را خطبه  کرد و محمود بدان  رضا داد و آنگاه  که  ینالتکین  با رؤسای  دیگر سپاه ، خوارزمشاه  مأمون بن  مأمون  را بکشتند محمود بنام  خونخواهی  شوهرخواهر لشکر بخوارزم  کشید و کشندگان  مأمون  را بسزا رسانید و مملکت  خوارزم  را ضمیمه ٔ ملک  خویش  کرد.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  علی  رحبی . از روات  حدیث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ )حسین بن  عمران . تابعی  است  و ثوری  از او روایت  کند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  عیاش بن  عمر، ابی وائل . از روات  است  و ابوالاحوص  از او روایت  کند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  قاسم  الطبری . حاجی  خلیفه  در کشف الظنون  در ذیل  کتاب  محرر نام  او را حسین  ضبط کرده  و ظاهراً تصحیف  حسن  است ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  مبارک  صیرفی  صوفی . رجوع  به  حسین ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  محمدبن  احمد مروالروذی  فقیه  شافعی . او به  قاضی  حسین  مشهور است . ابن  خلکان  گوید: ابوعلی  امامی  کبیر و صاحب ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  محمدبن  احمد غسانی  جیانی . رجوع  به  حسین ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  محمدبن  عبیداﷲ بغدادی  معروف  به  ابن  شبل . رجوع  به  ابن  شبل  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  محمد السهواجی . رجوع  به  حسین ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن  محمد القبائی  محدث . صاحب  حبیب السیر در وفیات  سال  289 هَ . ق . ذکر او آورده  و گوید: او را کتاب  مسند در حدیث  ...