ابوعلی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWʽLY 
    
							
    
								
        ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) جبائی . محمدبن  عبدالوهاب بن  سلام بن  خالدبن حمران بن  ابان . از مردم  خوزستان  و اصلا فارسی  است . یکی  از شیوخ  متکلمین  معتزله . مولد وی 235 هَ . ق . در بلده ٔ جبی ، روستائی  بخوزستان . او پس  از فراگرفتن  مقدمات  علوم  به  بصره  شد و از محضر ابویوسف  یعقوب بن  عبداﷲ شمام  بصری  رئیس  معتزله  فوائد جمه  یافت  و ابوالحسن  اشعری  از شاگردان  اوست  که  سپس  مذهب  دیگری  آورد و بنام  اشعریه  معروف  شد. وفات  او به  سال  303 هَ . ق . بوده  است . او راست : کتاب  المخلوق  (راجع به  قرآن ). کتاب  متشابه  القرآن . کتاب  التفسیر علی  قرآن  الکریم . (ابن الندیم ). و رجوع  به  کلمه ٔ معتزله  و اشعریه  و رجوع  به  ابوهاشم  عبدالسلام بن  محمد و رجوع  به  الجبائیه  در ملل  و نحل  شهرستانی  و نامه ٔ دانشوران  ج  1 ص  406 و ملحقات  ابن الندیم  چ  مصر و رجوع  به  حبط ج  1 ص  235 و 303 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) سینا. رجوع  به  ابوعلی بن  سینا شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) شاذان . از روات  حدیث  است  و سید مرتضی  محمدبن  محمدبن  زید از او روایت  کند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) شبویه  مروزی . محمدبن  محمدبن  عمر یکی  از شیوخ  طریقت صوفیه  باواخر مائه ٔ چهارم  و اوائل  پنجم . معاصر ابوسعید ابوالخیر. ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) شحاذه . او راست : مسائل  ابی علی .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) شرف الملک . رجوع  به  ابوعلی بن  سینا... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) شقیق بن  ابراهیم  بلخی . یکی  از مشایخ  کبار متصوفه . گویند او درک  خدمت  امام  موسی  الکاظم  علیه السلام  کرده  بود و حاتم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) شلوبین . عمربن محمد اشبیلی  نحوی . رجوع  به  شلوبین  و شلوبینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) صاحبی . در لغت نامه ٔ اسدی  بیت  ذیل  از او شاهد کلمه ٔ حُودِ خروه  آمده  است :ای  خواجه  چرا جدا شدستی  ز گروه چونان  که  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) صالح بن  مرداس . رجوع  به  اسدالدوله  صالح ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) صدقه . جلال الدین  وزیر مسترشد خلیفه ٔ عباسی  در 513 هَ . ق .