ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) شبویه  مروزی . محمدبن  محمدبن  عمر یکی  از شیوخ  طریقت صوفیه  باواخر مائه ٔ چهارم  و اوائل  پنجم . معاصر ابوسعید ابوالخیر. مولد و منشاء او مروالروذ بود. و او به  روزگار خویش  زبان  وقت  و در ناحیت  خویش  بی مانند بودو از اصحاب  شیخ  ابوالعباس  سیاری  است  و از ابوعبداﷲ محمدبن  یوسف  فربری  روایت  کند. شیخ  ابوسعیدبن  ابوالخیر گوید: صحیح  بخاری  را به  مرو نزد وی  قرائت  کردم  و در آن  ایام  استاد ابوعلی  دقّاق  به  مرو آمد و با پیرشبوئی  دیدار کرد و شبوئی  او را گفت  یا اباعلی  ما را دراین  طریق  چیزی  بگوی  و از این  علم  بیانی  کن  ابوعلی  دقاق  گفت  این  علم  برما بسته  است  و گشاده  نیست  که  توانیم  در این  باب  چیزی  گفتن . پیرشبوئی  گفت  در این  حال  روا بود که  ما نیاز خویش  پیش  کشیم  تا ترا در این  طریق بر نیاز ما سخن  بگشاید 
 ۞  شیخ  ابوعلی  دقاق  گفته ٔ وی  اجابت  کرد و مجلس  تدریس  نهاد و بر منبر رفت  و او را سخن  گشاده  نمی گشت  از آنروی  که  حاضران  اهل  نبودند در آنحال  پیرشبوئی  از در مسجد درآمد استاد ابوعلی  را چشم  بر وی  افتاد سخنش  بگشود وآنچه  باید گفت  بگفت . و شیخ  شهاب الدین  سهروردی  از اوآرد که  گفت : دوستی  با خداخواه  کن  نه  با خودخواه  و باز گفت  نیاز با اهل  راز کن  و دل  بسوی  کسی  دار که  دل  بسوی  تو دارد و گفت  از خودستای  و خودبین  بپرهیز. وفات  او ظاهراً در حدود چهارصد و بیست  هجری  بوده  است .