ابوعلی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWʽLY 
    
							
    
								
        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن  قاضی  اشرف  ابی الحسن  علی بن  حسن بن  حسن بن  احمدبن  فرج بن  احمد اللخمی  العسقلانی  المولد المصری  الدار المعروف  به  القاضی  الفاضل  ملقب  به  محیی الدین . او وزیر ملک  ناصر صلاح  الدین  و وی  را نزد ملک  مکانتی  عظیم  بود و در صنعت  انشاء مبرز بود و بر متقدمین  خویش  تفوق  داشت  و او را با اکثاری  که  در انشا دارد درآن  غرائبی  است . و ابن خلکان  گوید: یکی  از ثقات  و مطلعین  از فضلا مرا گفت  که  اگر مسودات  رسائل  و تعلیقات  او را بر اوراق  گرد کنند کمتر از صد مجلد نباشد و در بیشتر آنها جودت  وی  مشهود است  و عماد اصفهانی  در کتاب  الخریده  درباره ٔ او گوید: رب  القلم  و البنان  و اللسن  و اللسان  و القریحة الوقادة و البصیرة النقادة و البدیهة المعجزة و البدیعة المطرزة و الفضل  الذی  ماسمع به  فی الاوائل  ممن  لو عاش  فی  زمانه  لتعلق  بغباره  اوجری  فی  مضماره  فهو کالشریعة المحمدیة التی  نسخت  الشرائع و رسخت  بها الصنائع یخترع  الافکار و یفترع  الابکار و یطلع الانوار و یبدع  الازهار و هو ضابطالملک  بآرائه  و رابطالسلک  بلالائه  ان  شاء أنْشاء فی  یوم  واحد بل  فی  ساعة واحدة ما لو دوّن  لکان  لاهل الصناعة خیر بضاعةافصح  من  قس  عند فصاحته  و ابن  قیس  فی  مقام  حصافته  و من  حاتم  و عمرو فی  سماحته  و حماسته  و در تقریظ اطاله ٔ قول  کند و ابن  خلکان  قطعاتی  از نظم  و نثر او را به نمونه  آورده  است . ولادت  او در جمادی الاَّخر سال  529 هَ. ق . بشهر عسقلان  بود. وی  پس  از صلاح الدین  نزد ملک العزیز و پس  از او نزد پسر عزیز منصور تا زمان  ملک العادل  همان  مقام  داشت  و آنگاه  که  ملک  العادل  دیار مصریه  بگرفت  و بقاهره  درآمد قاضی  فاضل  با وی  بود و در شب  چهارشنبه ٔ هفدهم  ربیعالاَّخر به  سال  596 هَ . ق . به  فجأه  بدآن  شهر درگذشت  و فردای  آن  شب  در قرافة الصغری  به  سفح  الجبل  المقطم  وی  را بخاک  سپردند. و باز ابن خلکان  گوید: چند کرت  زیارت  قبر او کرده ام  و تاریخ  وفات  او بر رخامی  که  بر قبر است  همان  است  که  آوردیم  و رجوع  به  ترجمه ٔ یوسف بن  الخلال  در تاریخ  ابن  خلکان  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  ابراهیم بن  علی بن  برهون . فقیه  شافعی  از مردم  میافارقین . رجوع  به  ابو علی  فارقی  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  ابی العمالی بن  مسعودبن الحسین  معروف  به  ابن  باقلانی . رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  ابی نعیم . او طبیب  مشهور روزگار خویش  بود و به  اورشلیم  میزیست . تمیمی  طبیب  شاگرد وی  بود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن احمد المعروف  به  ابن  الکاتب . رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  احمدبن  عبدالغفار. رجوع  به  ابوعلی  فارسی ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  احمدبن  عبداﷲبن  البنّاء. رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  احمدبن  یحیی . رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ](اِخ ) حسن بن  احمد استرابادی . رجوع  به  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  بشر. از روات  حدیث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) حسن بن  حارث  خوارزمی . رجوع  به  حسن  شود.