 
        
            ابومحمد
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWMḤMD
    
							
    
								
        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن  عبداﷲ. خواهرزاده ٔ ابوالحسن  مهذب الدوله  امیر بطیحه . او سمت  ولایت  عهد خالوی  خویش  مهذب الدوله  داشت  و آنگاه  که  مهذب الدوله  در جمادی الاول  سال  407 هَ . ق . وفات  کرد مقام  امارت  یافت  و در منصف  شعبان  407 درگذشت . رجوع  به  حبیب السیر چ  طهران  ج  1 ص  391 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن  احمدبن  سیدبن  مغلس  قیسی . رجوع  به  عبدالعزیز... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن  اخضر جنابذی  بغدادی . رجوع  به  عبدالعزیز... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن  داود الزاذانی . محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن  سلمان . رجوع  به  عبدالعزیز... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن  شداد صنهاجی . رجوع  به  عبدالعزیز... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن  عثمان  فضلی  حنفی . رجوع  به  عبدالعزیز... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن  عثمان  نسفی . رجوع  به  عبدالعزیز... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَم ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عب-دالع-زیزبن  الواثق . رجوع  به  ابن الواثق  ابومحمد... و رجوع  به  عبدالعزیز... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالعظیم بن  ابی الاصبع. ملقب  به  زکی الدین  شاعر. رجوع  به  ابن  ابی الاصبع... و رجوع  به  عبدالعظیم ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالعظیم بن  عبدالقوی  المنذری . رجوع  به  عبدالعظیم ... شود.