اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابومحمد

نویسه گردانی: ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن عبداﷲ. خواهرزاده ٔ ابوالحسن مهذب الدوله امیر بطیحه . او سمت ولایت عهد خالوی خویش مهذب الدوله داشت و آنگاه که مهذب الدوله در جمادی الاول سال 407 هَ . ق . وفات کرد مقام امارت یافت و در منصف شعبان 407 درگذشت . رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 391 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالرحمن السمرقندی . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالرحمن بن الفضل بن بهرام السمرقندی الدارمی ، حافظ. رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالرحمن هاشمی مصری مشهور به ابن عقیل و ملقب به بهاءالدین . رجوع به عبداﷲ... و رجوع به ابن...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالظاهر سعدی . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبداﷲبن یحیی . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبداﷲ مرجانی . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالملک قرشی قرطبی . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالمؤمن بن وجیه واسطی . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبداﷲ مرجانی . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبیداﷲبن ابی ملیکه مکی . محدث است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.