 
        
            ابومحمد
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWMḤMD
    
							
    
								
        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  عبدالرحمن بن  فضل بن  بهرام  السمرقندی  الدارمی . حافظ و محدث . او را صحیحی  است  و آن  را یکی  از صحاح  عشره  بشمار آرند. مولد او به  سال  181 هَ . ق . و او پانزده  حدیث  روایت  کرده  که  میان  او و رسول  صلوات اﷲ علیه  زیاده  از سه  تن  فاصله  نباشد. وفات  وی  بسمرقند به  سال  255 هَ . ق . بود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبّادبن  موسی . محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عباس بن  فضل  فارسی . رجوع  به  عباس ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عباس بن  محمدبن  ابی منصور عصاری . رجوع  به  عباس ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) عبدبن  حمید کیشی . رجوع  به  عبد... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالاعلی بن  عبدالاعلی  الشامی . محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالجباربن  ابی بکربن  محمد صقلی  شاعر. رجوع  به  ابن  حمدیس ... و رجوع  به  عبدالجبار... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالجباربن  محمد حرقی . رجوع  به  عبدالجبار... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالجلیل بن  محمدبن  عبدالجلیل  انصاری  قرطبی  نحوی . رجوع  به  عبدالجلیل ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالحق بن  ابراهیم  اشبیلی . رجوع  به  ابن  سبعین ... و رجوع  به  عبدالحق ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) عبدالحق بن  ابی بکربن  غالب بن  عطیه  اندلسی  غرناطی . رجوع  به  ابن  عطیه  ابومحمد... و عبدالحق ... شود.