اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابومحمد

نویسه گردانی: ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن وکیع شاعر اهوازی بغدادی . رجوع به حسن بن علی بن احمدبن محمدبن خلف بن حیان بن صدقه ، و رجوع به ابن وکیع ابومحمد حسن ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سیدبن علی فخار. پیر ابوربیع کفیف مالقی اندلسی . رجوع به سید... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سیرافی . رجوع به یوسف بن ابی سعید الحسن بن عبداﷲ المرزبان السیرافی ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )شاطبی . قاسم بن فیرةبن ابی القاسم خلف بن احمد الرعینی الشاطبی الضریر. ابن خلکان گوید: او صاحب قصیده ٔ حرز...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شبویه . رجوع به عبداﷲبن احمد مکنی به ابومحمد و ملقب به شبویة الرباطی المروزی شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شجرةالبزّار. محدث است و از او بکربن مضر روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شرحبیل بن شریک المعافری . محدث است و از او حیوةبن شریح روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شمس الدین عبدالرحمن بن محمد. رجوع به ابن قدامة ابومحمد شمس الدین ... و رجوع به عبدالرحمن .... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) شنترینی . عبداﷲبن محمدبن صارة البکری الاندلسی . شاعر. رجوع به عبداﷲبن محمدبن صارة... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شهرزوری . رجوع به عبداﷲبن القاسم بن مظفربن علی بن القاسم الشهرزوری ملقب بمرتضی شود.
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شیبان بن فروخ . محدث است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.