ابومحمد
نویسه گردانی:
ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن یزید. المهلبی است .
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسماعیل بن عبدالرحمن بن ابی ذؤیب مفسر. معروف به سدی . اصفهانی . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسماعیل بن علی بن اسماعیل بن بنان الخطبی . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن حجاده . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن عبدوس الدهان النیشابوری . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسماعیل بن مسلم العبدی . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسماعیل بن موهوب بن احمدبن جوالیقی . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) اسودبن سالم . عابد. رجوع به اسود... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسود غندجانی . رجوع به حسن بن احمد معروف به اسود غندجانی ... شود.
ابومحمد. [ اَم ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اشعث بن قیس الکندی صحابی است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اصفهانی . وراق بوده و کتابت مصحف نیز می کرده و در نیمه ٔ اول قرن چهارم هجری میزیسته است . (ابن الندیم ...