 
        
            ابومحمد
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWMḤMD
    
							
    
								
        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن  علی بن  حسن بن  علی بن  عمر الاشرف بن  امام  زین العابدین  علیه  السلام  ملقب  به  ناصر کبیر. رجوع  به  حسن ... شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سیدبن  علی  فخار. پیر ابوربیع کفیف  مالقی  اندلسی . رجوع  به  سید... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سیرافی . رجوع  به  یوسف بن ابی سعید الحسن بن  عبداﷲ المرزبان  السیرافی ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )شاطبی . قاسم بن  فیرةبن  ابی القاسم  خلف بن  احمد الرعینی الشاطبی  الضریر. ابن  خلکان  گوید: او صاحب  قصیده ٔ حرز...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شبویه . رجوع  به  عبداﷲبن  احمد مکنی به  ابومحمد و ملقب  به  شبویة الرباطی  المروزی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شجرةالبزّار. محدث  است  و از او بکربن  مضر روایت  کند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شرحبیل بن  شریک  المعافری . محدث  است  و از او حیوةبن  شریح  روایت  کند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شمس الدین  عبدالرحمن بن  محمد. رجوع  به  ابن  قدامة ابومحمد شمس الدین ... و رجوع  به  عبدالرحمن .... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) شنترینی . عبداﷲبن  محمدبن  صارة البکری  الاندلسی . شاعر. رجوع  به  عبداﷲبن  محمدبن  صارة... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شهرزوری . رجوع  به  عبداﷲبن  القاسم بن  مظفربن  علی بن  القاسم  الشهرزوری  ملقب  بمرتضی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شیبان بن  فروخ . محدث  است .