ابومحمد
نویسه گردانی:
ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر الاشرف بن امام زین العابدین علیه السلام ملقب به ناصر کبیر. رجوع به حسن ... شود.
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۷ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) مهدی . عبیداﷲبن حسن بن علی بن محمدبن علی بن موسی بن جعفربن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) مهذب الدوله . رجوع به ابن دخوار... و رجوع بعبدالرحیم بن علی بن احمد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) مهلبی وزیر. رجوع به حسن بن محمدبن هارون بن ابراهیم بن عبداﷲبن یزید... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) میکالی . رجوع به ابومحمد عبداﷲبن اسماعیل شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) میمون بن موسی المرائی . محدث است و محمدبن بکر از او روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) النائب الاَّملی . یکی از علمای نجوم . او راست : کتاب الغرة. و ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه از کتب وی م...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ناصحی (قاضی ...). رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ناصرالدوله حسن بن ابی الهیجاء عبداﷲبن حمدان . صاحب موصل . رجوع به ناصرالدوله حسن ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ناصرالدوله حسین بن عبداﷲبن حمدان ازملوک بنی حمدان در موصل . رجوع بناصرالدوله ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ناصرالدین . رجوع به ابن دهّان ناصرالدین ... و رجوع به سعیدبن مبارک نحوی ... شود.