 
        
            ابومحمد
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWMḤMD
    
							
    
								
        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) روزبهان بن  ابی نصر بقلی  شیرازی . رجوع  به  روزبهان ... شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) تبریزی . مورخ . صاحب  قاموس الاعلام  گوید: وی  تاریخ  محمدبن  جریر طبری  را بنام  ابوصالح بن  نوح  بفارسی  کرده ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ترسابادی . یکی  از علماء نحو معاصر ابن  کیسان  و زجاج ، و ابن  کیسان  او را ستوده  و بر خود و دیگر هم عصران  فضل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) تستری . رجوع  به  سهل بن  عبداﷲبن  رفیع تستری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) توفیق بن  محمدبن  حسین بن  عبیداﷲبن  محمدبن  زریق . رجوع  به  توفیق ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ثابت بن  ابی ثابت  عبدالعزیز لغوی . رجوع  به  ثابت بن  ابی ثابت  عبدالعزیز شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ثابت بن  اسلم  بنانی . صاحب  انس بن  مالک  و حسن  بصری . تابعی  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) جابربن  سلیم  المسلمی . محدث  است . او از عثمان بن  صفوان  و از او منصوربن  ابی مزاحم  روایت  کند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جابربن  یزید جعفی  و گروهی  کنیت  او را ابویزید گفته اند. محدث  و ثقه  است . مسعربن  کدام  و سفیان بن  سعید و حس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جُبّائی . رجوع  به  ابومحمد دعوان بن  علی بن  حماد... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جبیربن  مطعم بن  عدی بن  نوفل . صحابی  است . و رجوع  به  جبیر... شود.